English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8319 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
aircraft arrestment U عملیات مهار هواپیما
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aircraft arresting barrier U وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
arresting sheave U پل مهار هواپیما
aircraft arresting U دستگاه مهار هواپیما
aircraft arresting hook U قلاب مهار هواپیما
barricading U مهار هواپیما سد جاده
barricades U مهار هواپیما سد جاده
barricaded U مهار هواپیما سد جاده
tie down U مهار هواپیما یا کشتی
aircraft arresting complex U وسایل مهار هواپیما
barricade U مهار هواپیما سد جاده
arresting system payout U بازده سیستم مهار هواپیما
arresting sheave U ریل و سرسره مهار هواپیما
arresting net stanchion U قلاب تور مهار هواپیما
hook cable U کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
arresting system purchase element U وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
aircraft arresting reset unit U وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
aerobatics U عملیات اکروباتی با هواپیما یاهواپیمای بدون موتور
tie down U وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft turn around U اماده کردن هواپیما برای پرواز یا اجرای عملیات
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
farmgate type operations U رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
buffered computer U کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
approach end U نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness U حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdown U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling U تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdowns U تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
counter air U عملیات ضدهواپیمایی عملیات ضد فعالیت هوایی دشمن
counter air operations U عملیات ضد هواپیمایی عملیات ضد برتری هوایی دشمن
anticrop operations U عملیات کاربرد افات کشاورزی در عملیات نظامی
aircraft scrambling U دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aft U قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
spoiler U صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
ties U متصل کردن مهار کردن مهار
tie U متصل کردن مهار کردن مهار
space charter U اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
screwpropeller U پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
coordinated turn U دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
statements U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
statement U 2-دستور برنامه که CPU را هدایت میکند تا عملیات کنترلی انجام دهد یا عملیات CPU را کنترل کند
propagated U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagates U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagating U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
propagate U خطایی که در یک محل یا عملیات رخ دهد و سایر عملیات و فرآیند را تحت تاثیر قرار دهد
land control operation U عملیات کنترل زمین عملیات
code panel U رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
moment U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments U ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point U نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
housekeeping U عملیات کامپیوتری که مستقیما" کمکی برای بدست اوردن نتایج مطلوب نمیکنداما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازی مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است خانه داری
azimuth indicator U شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude U ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point U نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
air-sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air sea rescue U عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
apron U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aprons U محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing U سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
m U مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
troop space U جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
goldie U علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
army operations center U مرکز عملیات نیروی زمینی مرکز عملیات ارتش
clear way U محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
guys U مهار
bond U مهار
anchorages U مهار
bearing rein U مهار
belaying pin U مهار
anchorage U مهار
braced U مهار
brace U مهار
restraints U مهار
guide rope U مهار
make fast U مهار
frenum U مهار
halter U مهار
halters U مهار
chucking U مهار
guy U مهار
chainage U مهار
controlling U مهار
controls U مهار
anchors U مهار
unbridle U بی مهار
control U مهار
restraint U مهار
anchoring U مهار
spanned U مهار
span U مهار
anchor U مهار
spans U مهار
spanning U مهار
time resolution U جزییات زمان اجرای عملیات نشان دادن جزییات اجرای زمانی عملیات
beachmaster's unit U یکان عملیات بارانداز یکان عملیات اسکله
altitude height U سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
command speed U سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode U روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
mooring swivel U مدور مهار
foot trap U مهار توپ با کف پا
chuck U مهار کردن
sag rod U مهار عرضی
mooring rope U طناب مهار
holdfast U مهار گیر
anchor rod U میل مهار
anchor pole U دیرک مهار
mooring ring U حلقه مهار
uncontrolled U مهار نشده
electrical shant U مهار برقی
martingale U مهار جلو
mooring buoy U بویه مهار
stayed U تکیه مهار
stay U تکیه مهار
clamps U مهار کردن
stayband U حلقه مهار
bridles U زنجیر مهار
controlled U مهار شده
tawie U سست مهار
clamping U مهار کردن
clamped U مهار کردن
clamp U مهار کردن
mooring pendant U سیم مهار
span wire U سیم مهار
chucks U مهار کردن
chucking U مهار کردن
bridle U زنجیر مهار
ball control U مهار توپ
bridle U مهار ناو
restrained U مهار شده
bridling U مهار ناو
raker U تیر مهار
chucked U مهار کردن
angle-tie U مهار قطری
angle-tie U مهار گوشه
bollard U تیر مهار
prony brake U مهار پرونی
tractable U سست مهار
knee-brace U مهار زانویی
wiring harness U مهار سیم
bollards U میله مهار
bollard U میله مهار
drogue U مهار چتری
sagrod U مهار عرضی
knee brace U مهار زانوئی
bridled U مهار ناو
cross brace U مهار عرضی
gripping jaw U فک مهار کننده
mooring line U سیم مهار
daedman U مهار وزنی
guy wire U سیم مهار
tie rod U میل مهار
topping lift U مهار بالایی
bridles U مهار ناو
bridled U زنجیر مهار
bridling U زنجیر مهار
apparent altitude U ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
aircraft block speed U سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
flight control U دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
mooring line U طناب مهار مین
restrain U نگهداشتن مهار کردن
escalates U از مهار خارج شدن
moorage U محل مهار کشتی
restraining forces U نیروهای مهار کننده
clamps U مهار گیره عقربک
restraining U نگهداشتن مهار کردن
clamping U مهار گیره عقربک
escalated U از مهار خارج شدن
mooring swivel U خودگر مهار مین
restrains U نگهداشتن مهار کردن
clamped U مهار گیره عقربک
escalating U از مهار خارج شدن
clamp U مهار گیره عقربک
escalate U از مهار خارج شدن
clamping fixture U گیره مهار کننده
forward bow spring U طناب مهار کشتی
clamping sleeve U مفصل مهار کننده
buoy pendant U زنجیر مهار بویه
anchored filament U افروزه مهار شده
chucking automatic U مهار کردن خودکار
leg trap U مهار توپ با ساق پا
airhead operations U عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
equitation U هنر سواری و مهار اسب
dragon-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
ground tackle U وسیله مهار کردن قایق
dragging-piece U [مهار تیر شیروانی نبش]
afterbow U طناب مهار سینه ناو
bolster plate U صفحه برای مهار کردن
clamping jaw U فکهای مهار کننده گیره
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
bindings U مهار کردن بار در روی پالت
headfast U طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
binding U مهار کردن بار در روی پالت
mooring U نقطه مهار کردن قایق به ساحل
triple team U سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
blocking and chocking U مهار بار روی وسیله ترابری
Recent search history Forum search
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
0o level
0 ترسیم مسیر هواپیما توی گوشی
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
0مگا عملیات اعشاری در ثانیه . معیار اندازه گیری توان و سرعت معادل یک میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com